لانس‌ آرمسترانگ‌، قهرمان‌ مبارزه‌ با سرطان‌

این مطلب دراین تاریخ ارسال شده است پنجشنبه, 23 فوریه, 2012 در ساعت 13:14

(لانس‌ آرمسترانگ‌) دوچرخه‌ سوار آمريكايي‌با پيروز شدن‌ بر سرطانش‌ به‌ بزرگ‌ترين‌ موفقيت‌در طول‌ زندگي‌ خود دست‌ يافته‌ است‌. به‌ عقيده‌خودش‌ پيروزي‌ و غلبه‌ بر بيماري‌ سرطان‌ مهم‌تر ازپيروزي‌ در مسابقات‌ دو چرخه‌سواري‌ است‌. اوتاكنون‌ توانسته‌ به‌ طور پي‌درپي‌ در مسابقات‌دوچرخه‌سواري‌ گوي‌ سبقت‌ را از ديگران‌ بربايد.مسابقات‌ تور (دوفرانس‌) سنگين‌ترين‌ دوره‌رقابت‌هاي‌ دوچرخه‌سواري‌ در جهان‌ است‌ كه‌دوچرخه‌سوران‌ در آن‌ مسافت‌ سه‌ هزار و 607كيلومتر را در 21 مرحله‌ ركاب‌ مي‌زنند. لانس‌ نيز باهفتمين‌ پيروزي‌اش‌، بازنشستگي‌ خود را جشن‌گرفته‌ است‌. او كه‌ رهبر مبارزه‌ با سرطان‌ لقب‌گرفته‌ در زندگي‌ 34 ساله‌ خودش‌ توانسته‌مهم‌ترين‌ و با ارزش‌ترين‌ كار را انجام‌ داده‌ باشد.در اين‌ مقاله‌ به‌ زندگي‌ اين‌ ورزشكار با اراده‌ اشاره‌خواهيم‌ كرد.

(لانس‌ آرمسترانگ‌) دوچرخه‌ سوار آمريكايي‌با پيروز شدن‌ بر سرطانش‌ به‌ بزرگ‌ترين‌ موفقيت‌در طول‌ زندگي‌ خود دست‌ يافته‌ است‌. به‌ عقيده‌خودش‌ پيروزي‌ و غلبه‌ بر بيماري‌ سرطان‌ مهم‌تر ازپيروزي‌ در مسابقات‌ دو چرخه‌سواري‌ است‌. اوتاكنون‌ توانسته‌ به‌ طور پي‌درپي‌ در مسابقات‌دوچرخه‌سواري‌ گوي‌ سبقت‌ را از ديگران‌ بربايد.مسابقات‌ تور (دوفرانس‌) سنگين‌ترين‌ دوره‌رقابت‌هاي‌ دوچرخه‌سواري‌ در جهان‌ است‌ كه‌دوچرخه‌سوران‌ در آن‌ مسافت‌ سه‌ هزار و 607كيلومتر را در 21 مرحله‌ ركاب‌ مي‌زنند. لانس‌ نيز باهفتمين‌ پيروزي‌اش‌، بازنشستگي‌ خود را جشن‌گرفته‌ است‌. او كه‌ رهبر مبارزه‌ با سرطان‌ لقب‌گرفته‌ در زندگي‌ 34 ساله‌ خودش‌ توانسته‌مهم‌ترين‌ و با ارزش‌ترين‌ كار را انجام‌ داده‌ باشد.در اين‌ مقاله‌ به‌ زندگي‌ اين‌ ورزشكار با اراده‌ اشاره‌خواهيم‌ كرد.

تولد يك‌ قهرمان‌

(لانس‌ ادواردگاندرسون‌) در 18 سپتامبر1971 در (پلانوي‌ تگزاس‌) چشم‌ به‌ جهان‌ گشود.دوچرخه‌سواري‌ را از 4 سالگي‌ آغاز كرد. او در11 سالگي‌ مسابقه‌ دوچرخه‌سواري‌ را تجربه‌ كرد. وبراي‌ اولين‌ بار برنده‌ شد. مادرش‌ زني‌ بسيارمهربان‌ است‌. لانس‌ 10 سالي‌ بيش‌ نداشت‌ كه‌پدرش‌ به‌ دليل‌ اختلاف‌ زناشويي‌، خانوداه‌ راترك‌ گفت‌. از اين‌ رو لانس‌ و مادر تنها شدند. مادرمجبور بود در دو جا كار كند تا از عهده‌ خرج‌ وهزينه‌ زندگي‌ برآيد. اومي‌ خواست‌ لانس‌ به‌بهترين‌ نحو تحصيل‌ كند و بتواند پله‌هاي‌ ترقي‌ رابپيمايد. لانس‌ از همان‌ دوران‌ نوجواني‌ شورعجيبي‌ براي‌ رقابت‌ داشت‌ البته‌ مادرش‌ اعتماد به‌نفس‌ و حس‌ رقابت‌ را در پسر عزيزش‌ تقويت‌مي‌كرد. او هميشه‌ به‌ پسرش‌ مي‌گفت‌ به‌ پيروزي‌فكر كن‌ و از مبارزه‌ نترس‌. هيچ‌وقت‌ نبايد باخت‌ ازآن‌ تو باشد. 13 ساله‌ بود كه‌ درمسابقات‌دوچرخه‌سوري‌ (آيرون‌ كيدز) شركت‌ كرد و نفراول‌ شد و مدال‌ طلا گرفت‌.

 به‌ اين‌ ترتيب‌ به‌عنوان‌ قهرمان‌ در سطح‌ نوجوانان‌ زبان‌ زد خاص‌و عام‌ شد به‌ طوري‌ كه‌ چندين‌ مجله‌ ورزشي‌ مانند(فرانس‌ پرس‌) به‌ او لقب‌ (آقاي‌رييس‌) را دادندلانس‌ از كودكي‌ بسيار متواضع‌ و فروتن‌ بود واجازه‌ نداد اين‌ القاب‌ سبب‌ كبر و غرور شود.خودش‌ در اين‌ باره‌ معتقد است‌، زندگي‌ من‌ شايداين‌ طور به‌ نظر برسد كه‌ هر ساله‌ شاهد قهرماني‌باشم‌ اما اين‌ مسائل‌ مرا غرق‌ نمي‌كند. من‌ تنها به‌تجربه‌ كردن‌ مي‌انديشم‌ و بر اين‌ عقيده‌ هستم‌ كه‌بايد هر روز بهتر از روز پيش‌ زندگي‌ كرد و از لحظه‌به‌ لحظه‌ زندگي‌ درس‌ آموخت‌. لانس‌آرمسترانگ‌ در 21 سالگي‌ وقتي‌ خود را براي‌شركت‌ در مسابقات‌ دوچرخه‌سواري‌ تور فرانسه‌آمده‌ مي‌كرد، جوان‌ترين‌ شركت‌كننده‌ از آمريكابه‌ شمار مي‌رفت‌.

مبارزه‌ با سرطان‌
بايد متذكر شد كه‌ زندگي‌ اين‌ ورزشكار برتر ازسال‌ 1996 به‌ بعد به‌ دو دوره‌ قبل‌ و بعد ازسرطان‌ تقسيم‌ مي‌شود. زيرا برخلاف‌ بسياري‌ ازبيماران‌ سرطاني‌ كه‌ اين‌ بيماري‌ را پايان‌ زندگي‌خود مي‌دانند، اما براي‌ لانس‌ موضوع‌ كاملا فرق‌مي‌كند. او تا قبل‌ از سرطان‌ قهرمان‌ مسابقات‌بسياري‌ شده‌ بود و كارشناسان‌ او را (رب‌النوع‌) ياخداي‌ مسابقات‌ دوچرخه‌سواري‌ ناميده‌ بودند. اوبعد از اين‌ كه‌ در مسابقات‌ (اسلو) به‌ مقام‌ قهرماني‌رسيد و نابغه‌ شماره‌ يك‌ ورزش‌ دوچرخه‌سواري‌شد، حتي‌ تا المپيك‌ (آتلانتا) نيز پيش‌ رفت‌،نمي‌دانست‌ چه‌ سرنوشتي‌ را در پيش‌ دارد. لانس‌وقتي‌ وارد 24 سالگي‌ شد به‌ دليل‌ درد شديد درناحيه‌ قفسه‌ سينه‌ و زير شكم‌ نتوانست‌ در مسابقات‌شركت‌ كند. لذا در بيمارستان‌ بستري‌ شد و بعد ازيك‌ سري‌ آزمايش‌هاي‌ باليني‌، پزشكان‌ متوجه‌شدند كه‌ او به‌ سرطان‌ پيشرفته‌ بيضه‌ مبتلا شد كه‌ تاقفسه‌ سينه‌اش‌ پيش‌ رفته‌ است‌. لذا آرمسترانگ‌ باعزمي‌ راسخ‌ شروع‌ به‌ مبارزه‌ با بيماري‌اش‌ كرد.پزشكان‌ به‌ وي‌ گفتند كه‌ تنها 40 درصد شانس‌زنده‌ ماندن‌ دارد اما لانس‌ با تقويت‌ روحيه‌ خوداين‌ شانس‌ را به‌ 90 درصد رساند. او بعد از عمل‌جراحي‌ و برداشته‌ شدن‌ بيضه‌ راست‌ وقسمت‌هاي‌ آسيب‌ ديده‌ در مغزش‌، يك‌ دوره‌ سه‌ماهه‌ تحت‌ معالجه‌ با شيمي‌ درماني‌ قرار گرفت‌. اودر اين‌ مبارزه‌ پيروز شد. بسياري‌ از اطرافيان‌ وپزشكان‌ و مربيانش‌ او را در اين‌ نبرد سخت‌ وبازگشت‌ به‌ ورزش‌ حرفه‌اي‌ كمك‌ كردند. خودش‌در اين‌ مورد مي‌گويد: با خودم‌ تصميم‌ گرفتم‌ كه‌هر طور شده‌ سلامتي‌ام‌ را به‌ دست‌ بياورم‌. به‌همين‌ علت‌ بعد ازعمل‌ جراحي‌ به‌ محض‌ اين‌ كه‌كمي‌ زخم‌ها و جاي‌ بخيه‌ها التيام‌ يافت‌ دوباره‌ به‌سراغ‌ دوچرخه‌ عزيزم‌ رفتم‌. البته‌ در اين‌ راه‌دوستان‌ و مربيان‌ و به‌ ويژه‌ مادرم‌ مرا حمايت‌كردند. (ليندا) مادر لانس‌ در تمام‌ اين‌ مدت‌ از اوپرستاري‌ كرد. او مي‌گويد: (17 سال‌ داشتم‌ كه‌لانس‌ را به‌ دنيا آوردم‌ ولي‌ مدتي‌ بعد به‌ دليل‌اختلاف‌ با پدر او از هم‌ جدا شديم‌ و لانس‌ نزد من‌ماند. هميشه‌ سعي‌ مي‌كردم‌ بهترين‌ زندگي‌ رابرايش‌ فراهم‌ كنم‌.) لانس‌ بهبودي‌اش‌ را مديون‌مادرش‌ است‌. او در اين‌ زمينه‌ اظهار دارد: اومربي‌ من‌، دوستم‌، مشوق‌ و انگيزه‌ من‌، پزشك‌ وراننده‌ من‌ در طول‌ زندگي‌ام‌ بوده‌ است‌. از خداسپاسگزارم‌ كه‌ او را داشته‌ام‌. او در همه‌ شرايطسخت‌ دركنار من‌ بوده‌ است‌. مادرم‌ در همه‌شرايط سخت‌ چه‌ در مسابقات‌ و چه‌ به‌ هنگام‌ مقابله‌با بيماري‌ام‌ به‌ من‌ قدرت‌ و اعتماد به‌ نفس‌ مي‌داد.از او ممنونم‌، او در مورد آن‌ دوران‌ و پزشكاني‌ كه‌او را كمك‌ كردند تا سلامتي‌اش‌ را به‌ دست‌ آوردمي‌گويد: من‌ چند سال‌ پيش‌ تقريبا مرده‌ بودم‌ اماپزشكان‌ همچون‌ فرشته‌ به‌ من‌ كمك‌ كردند و مرابه‌ زندگي‌ بازگرداندند. من‌ فكر مي‌كنم‌ كه‌ هيچ‌گاه‌از ابتداي‌ زندگي‌ام‌ به‌ اين‌ خوبي‌نبوده‌ام‌. (گيب‌فلدمن‌) رييس‌ بخش‌ سرطان‌ پروستات‌ در تگزاس‌مي‌گويد : (اين‌ يك‌ موفقيت‌ بزرگ‌ براي‌ جامعه‌پزشكي‌ محسوب‌ مي‌شود. در واقع‌ سرطان‌ بيضه‌يكي‌ از سرطان‌هاي‌ كشنده‌ مي‌باشد اما اين‌ورزشكار با روحيه‌ قوي‌ خود توانست‌ با اين‌بيماري‌ لاعلاج‌ مبارزه‌ كند و پيروز شود.) (سير بل‌گيمارد) مربي‌ او يكي‌ از كساني‌ است‌ كه‌ دربازپروري‌ لانس‌ سهم‌ بزرگي‌ داشت‌ و در تمام‌مدت‌ در كنار لانس‌ بود. او در مورد لانس‌مي‌گويد: (او قوي‌ترين‌ موجود دنياي‌ ورزش‌است‌.)

بنياد مبارزه‌ با سرطان‌

لانس‌ بعد از مبارزه‌ با سرطان‌ تنها به‌دوچرخه‌اش‌ فكر نمي‌كرد. بلكه‌ تصميم‌ گرفت‌ به‌ياري‌ بيماران‌ سرطاني‌ بشتابد. او بنياد لانس‌آرمسترانگ‌ را در سال‌ 1997 به‌ منظور كمك‌ وپشتيباني‌ از بيماران‌ سرطاني‌ برپا كرد و با شعار(زندگي‌ مقتدارنه‌)
فعاليت‌هاي‌ خود را گسترش‌داد.
او سعي‌ مي‌كند به‌ اين‌ گونه‌ بيماران‌ اميدزندگي‌ دهد. لانس‌ به‌ جمع‌آوري‌ پول‌ از سوي‌ثروتمندان‌ پرداخت‌ و اكنون‌ او يكي‌ ازسرشناس‌ترين‌ افراد در مبارزه‌ با سرطان‌ شناخته‌شده‌ است‌ در واقع‌ لانس‌ تنها يك‌ قهرمان‌دوچرخه‌سوراي‌ نيست‌ بلكه‌ يك‌ اسطوره‌ وخيرانديش‌ براي‌ بيماران‌ سرطاني‌ نيز مي‌باشد.لانس‌ همچنين‌ سخنگوي‌ جنبش‌ مبارزه‌ با اين‌بيماري‌ است‌. يكي‌ از كارهاي‌ زيبا و كم‌نظيري‌ كه‌براي‌ كمك‌ به‌ افراد سرطاني‌ صورت‌ گرفته‌ است‌،ساخته‌ شدن‌ دستبند براي‌ نجات‌يافتگان‌ مي‌باشد.شركت‌ توليد لوزم‌ ورزشي‌ (نايك‌) با اهدا يك‌ميليون‌ دلار موجب‌ ساخته‌ شدن‌ 5 ميليون‌دستبند مخصوص‌ افرادي‌ بود كه‌ در زندگي‌ قوي‌هستند، شد. روي‌ تمام‌ اين‌ دستبندها نام‌ لانس‌حك‌ شده‌ بود و علاقمندان‌ با پرداخت‌ 1 دلارصاحب‌ اين‌ دستبند مي‌شدند و اين‌ پول‌ها صرف‌كمك‌ به‌ بيماران‌ سرطاني‌ مي‌شد. در مدت‌كوتاهي‌ اين‌ دستبندها در سراسر جهان‌ شناخته‌شد و طرفداران‌ زيادي‌ پيداكرد حتي‌ بعضي‌ ازافراد حاضر به‌ پرداخت‌ 20 دلار براي‌ خريد اين‌دستبدها بودند. به‌ طوري‌ كه‌ 32 ميليون‌ نفر درجهان‌ صاحب‌ اين‌ دستبند هستند كه‌ سمبل‌ مبارزه‌با بيماري‌ سرطان‌ است‌. لانس‌ هر چند ماه‌ يك‌ باراز طريق‌ تلويزيون‌ با مردم‌ صحبت‌ مي‌كند وبيماران‌ سرطاني‌ با او تماس‌ مي‌گيرند و او آرزوي‌سلامتي‌ براي‌ آنان‌ مي‌كند. لانس‌ اكنون‌ 34 سال‌دارد و نامش‌ را در تاريخ‌ به‌ عنوان‌ نخستين‌ كسي‌كه‌ توانست‌ در هفت‌ مسابقه‌ متوالي‌دوچرخه‌سوراي‌ تور فرانسه‌ مقام‌ اول‌ را كسب‌ كندو به‌ ثبت‌ برساند. او شعارش‌ اين‌ است‌ (نبايد تسليم‌شد) يك‌ نكته‌ جالب‌ از لانس‌ اين‌ است‌ كه‌ وقتي‌قصد داشت‌ به‌ درمان‌ سرطان‌ مشغول‌ شود يكي‌ ازمهم‌ترين‌ سوالاتي‌ كه‌ از پزشكان‌ مي‌پرسيد اين‌بود كه‌ آيا حق‌ دارد در طول‌ درمان‌ قهوه‌ بنوشد،زيرا زندگي‌ بدون‌ يك‌ فنجان‌ قهوه‌ در روز براي‌او مرگ‌آور بود. كه‌ پزشكان‌ به‌ او اجازه‌ نوشيدن‌يك‌ فنجان‌ قهوه‌ را دادند.

زندگي‌ مشترك‌
لانس‌ در ژوئن‌ 1997 با (كريستين‌ ريچارد)آشنا شد و در مي‌1998 با وي‌ ازدواج‌ كرد. ثمره‌اين‌ ازدواج‌ 3 فرزند بود. (لوك‌) در اكتبر1999 و دوقلوهاي‌ (ايزابل‌) و (گريس‌) درنوامبر 2001 به‌ دنيا آمدند. اين‌ ازدواج‌ سرانجام‌خوشي‌ نداشت‌ او در سپتامبر 2003 از همسرش‌جدا شد، زيرا كريستين‌ از اين‌ زندگي‌ راضي‌ نبود،او دوست‌ نداشت‌ همسرش‌ به‌ دلايل‌ مختلف‌ ازقبيل‌ مسابقات‌ و يا رسيدگي‌ به‌ بنياد خيريه‌ مبارزه‌ باسرطان‌ از خانه‌ دور شود، لذا اين‌ ازدواج‌ به‌ طلاق‌منجر شد. لانس‌ بعد از جدايي‌ از همسر نخستش‌ با(شرلي‌ كرا) آهنگساز معروف‌ آمريكايي‌ در پاييز2003 نامزد كرد. شرلي‌، به‌ دليل‌ شجاعت‌ وشخصيت‌ ويژه‌ لانس‌ حاضر به‌ ازدواج‌ با وي‌ شده‌است‌. اين‌ زن‌ آهنگساز مي‌گويد، بعد از يك‌ سال‌آشنايي‌ با لانس‌ از بودن‌ با او لذت‌ مي‌برم‌. وقتي‌كه‌ خود را براي‌ شركت‌ در ششمين‌ دوره‌ مسابقات‌فرانسه‌ آماده‌ مي‌كرد متوجه‌ شدم‌ كه‌ رشته‌ كاري‌او خيلي‌ پرهيجان‌تر از كار من‌ است‌. آنها قراراست‌ در تابستان‌ 2006 جشن‌ عروسي‌ خود راهرچه‌ باشكوه‌تر برگزار كنند. شايان‌ ذكر است‌ كه‌شرلي‌ كر و فرزند بزرگ‌ لانس‌ در بنياد خيريه‌لانس‌ فعاليت‌ مي‌كنند و تا آن‌ جا كه‌ از دست‌شان‌برمي‌آيد براي‌ بيماران‌ سرطاني‌ پول‌ جمع‌آوري‌مي‌كنند.

آرمسترانگ‌ و فرمانداري‌
به‌ گزارش‌ آسوشيتدپرس‌، لانس‌ آرمسترانگ‌اين‌ روزها به‌ فكر فرمانداري‌ تگزاس‌ است‌ ومي‌خواهد بوش‌ را مجبور به‌ سرمايه‌گذاري‌ درراستاي‌ درمان‌ و تحقيقات‌ سرطان‌ كند. او كه‌ خودسابقه‌ طولاني‌ در مبارزه‌ با سرطان‌ دارد، چندي‌پيش‌ به‌ مدت‌ 2 ساعت‌ با بوش‌ به‌ دوچرخه‌سوراي‌و گفتگو پرداخت‌ و اعلام‌ كرد كه‌ دوچرخه‌سواري‌او براي‌ مذاكره‌ با بوش‌ بر سر سرمايه‌گذاري‌ بوده‌است‌ نه‌ يك‌ همراهي‌ احمقانه‌، لازم‌ به‌ ذكر است‌كه‌ لانس‌ در اين‌ دوچرخه‌سواري‌ 30 كيلومتري‌از بوش‌ تقاضاي‌ كمك‌هاي‌ ملي‌ كرده‌ است‌ امابوش‌ تاكنون‌ او را حمايت‌ نكرده‌ است‌.



هنوز دیدگاهی داده نشده.

دیدگاه‌تان را بنویسید: